شارل مورون، بر آن است که از میان مجموعهی اسطورههای موجود در فرهنگ هر هنرمندی یکی که اسطورهی شخصی او خوانده میشود، نیروی محرکهی تخیلی میشود که روان هنرمند را دچار نوع خاصی از وسواس میکند، ماحصل این تخیل وسوسهبرانگیز تصور یا به بیانی خلق تصاویری وسوسهبرانگیز است، تصاویری که در اثر هنری در کالبد استعارههای وسوسهبرانگیز رسوب میکنند. رواناسطورهشناسی ابداعی شارل مورون یعنی روانسنجی، قصد دارد با تحلیل مجموعهی آثار هر هنرمندی از سویی مبتنی بر روانشناسی محتویات ناخودآگاه فردی و از سوی دیگر مبتنی بر اسطورهشناسی محتویات ناخودآگاه جمعی او را برملا و از این راه نیروی محرکهی پسپشت خلاقیت هنری او را کشف کند. روانسنجی در حکم یک روش نقد فرآیند اجرایی روشنی دارد که در چهار گام عملی میشود: برهمنهش مجموعهی آثار هنرمند در جهت کشف شبکهی متشکل از استعارههای وسوسهبرانگیز و تصاویر تشویشگر، تحقیق در ویژگیهای بنیادین استعارهها و تصاویر مدنظر در جهت کشف نوع وسواس هنرمند و به تبع این عقده یا عقدههای شخصی او، تدقیق در عقده یا عقدههای مذکور در جهت کشف اسطورهی شخصی هنرمند، و سنجش ویژگیهای بنیادین اسطورهی مذکور با زندگی حرفهای هنرمند در جهت اطمینان از یافتههای فوق.